یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۰
بانک مرکزی نمی‌تواند معجزه کند

همواره تنشی میان خواسته‌های دولت‌ها که کاهش نرخ بهره و افزایش رشد را دنبال می‌کنند و مسئولیت‌های اصلی بانک مرکزی وجود دارد.

در دورانی که اقتصاد جهانی با فشارهای فزاینده تورم، کاهش شتاب رشد اقتصادی و سردرگمی سیاست‌گذاران مواجه است، مسئله‌ تامین مالی فعالیت‌های مولد به یکی از چالش‌برانگیزترین موضوعات روز بدل شده است. تقابل میان وظایف بانک‌های مرکزی در مهار تورم و انتظارات دولت‌ها برای تحریک رشد، تعادل ظریفی را در سیاست‌گذاری اقتصادی شکل داده که پیامدهای آن به‌طور مستقیم بازارهای مالی، نرخ‌های بهره و دسترسی بنگاه‌ها به منابع سرمایه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در چنین بستری، تحلیل دیدگاه‌های صاحب‌نظران برجسته اقتصاد و مالی می‌تواند نقش مهمی در روشن‌سازی مسیر سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری ایفا کند. یکی از چهره‌های برجسته و تاثیرگذار در این حوزه، پروفسور "آسوات دامودارن" (Aswath Damodaran) ، استاد مالی در مدرسه کسب‌وکار استرن دانشگاه نیویورک (NYU Stern) و یکی از معتبرترین مراجع علمی در زمینه‌های ارزیابی دارایی‌ها، مالی شرکتی و مدیریت سرمایه‌گذاری در جهان. است

پروفسور داموداران نه‌تنها در دنیای آکادمیک چهره‌ای شناخته‌شده و مورد احترام است، بلکه در میان تحلیل‌گران بازار، سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و مدیران مالی نیز جایگاهی ویژه دارد. کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و دوره‌های آنلاین او میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان با مفاهیم ارزش‌گذاری، ساختار سرمایه و تصمیم‌گیری مالی آشنا کرده‌اند. او با ترکیبی از دانش عمیق، بیان روان و رویکردی عمل‌گرایانه، توانسته است مرز میان دانشگاه و بازار را از میان بردارد و مفاهیم پیچیده مالی را در دسترس همگان قرار دهد. در همین راستا، فرصتی فراهم شد تا در گفت‌وگویی با پروفسور داموداران، به بررسی مهم‌ترین چالش‌های اقتصادی روز بپردازیم.

پیرامون موضوع تورم مزمن و چالش‌های آن در اقتصاد، باید گفت که مسئله اصلی در واقع وجود تورم نیست، بلکه عدم‌قطعیت پیرامون آن است. اگر فرض کنیم نرخ تورم ۱۰ درصد باشد و این نرخ به‌صورت قطعی و مستمر باقی بماند، فعالان اقتصادی به‌تدریج خود را با آن وفق می‌دهند. اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که نرخ‌های بالاتر تورم، با بی‌ثباتی و عدم پیش‌بینی‌پذیری همراه باشند. در چنین شرایطی، کسب‌وکارها در سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت دچار تردید می‌شوند، چرا که نمی‌توانند با اطمینان بگویند که تورم چگونه تغییر خواهد کرد و آیا می‌توانند آثار آن را به مصرف‌کننده منتقل کنند و یا خیر؟ برای سرمایه‌گذاران نیز این نااطمینانی منجر به تغییر در نرخ‌های بهره و کاهش شفافیت در بازده مورد انتظار می‌شود. اینکه بانک مرکزی در یک اقتصاد با تورم بالا و دچار کاهش رشد اقتصادی، آیا باید به دنبال سیاست انقباضی برای کنترل تورم باشد و یا سیاست انبساطی برای تحقق رشد، این موضوع حائز اهمیت است که نقش بانک‌های مرکزی در بهبود رشد اقتصادی، محدود و عمدتاً کوتاه‌مدت است. وظیفه اصلی آنها حفظ ثبات پولی و ارزش واحد پول ملی است، نه تحریک رشد اقتصادی به هر قیمتی. از همین‌رو، همواره تنشی میان خواسته‌های دولت‌ها که کاهش نرخ بهره و افزایش رشد را دنبال می‌کنند و مسئولیت‌های اصلی بانک مرکزی وجود دارد. تمرکز بیش از حد بر رشد، ممکن است به بهای از دست رفتن ثبات مالی تمام شود.

درباره چالش انتظارات تورمی در یک اقتصاد، تاثیر اصلی انتظارات تورمی از طریق افزایش نرخ‌های بهره بروز پیدا می‌کند. اما فراتر از آن، عملکرد بازارهای مالی تابعی از عوامل متعددی نظیر سیاست‌های مالی، ریسک‌های سیستماتیک و شرایط جهانی است. بنابراین، تورم تنها یکی از متغیرهای موثر در این معادله پیچیده است. پیرامون کارکرد بازار سرمایه در تامین مالی در زمان وجود فشارهای تورمی، این مسئله حائز اهمیت است که در چنین شرایطی، بازار سرمایه می‌تواند همچنان نقش تامین مالی را ایفا کند، اما هزینه سرمایه همچنان بالا خواهد بود. نباید انتظار داشت که بازارهای مالی به‌تنهایی قادر به ترمیم یا نجات یک اقتصاد آسیب‌دیده باشند. بازارهای مالی ابزار هستند، نه راه‌حل جادویی. آنها نمی‌توانند در خلاء عمل کنند و بدون اصلاحات ساختاری و ثبات اقتصادی، کارایی خود را از دست می‌دهند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha